واژه های نا ارام

از ادمهای اطرافم می نویسم ساده و عامیانه ....

واژه های نا ارام

از ادمهای اطرافم می نویسم ساده و عامیانه ....

زعفران...

 

 

اشپزی هست که هر دفعه می اید و از ما برنج می خرد  و کارش این است که برای مراسم هاو مجالس  از مردم سفارش برای طبخ غذا می گیرد و برایشان می پزد... چند روز پیش حدود صد مثقال زعفران اورد و از ما خواست که این زعفران ها را از او بخریم و به جایش به او برنج بدهیم زعفران ها را چک کردم هر کدام یک مارکی بودند و حتی بعضی از انها تاریخش گذشته بود من هم به او گفتم این ها به درد ما نمی خورد چون سیستم فروشگاه بر اساس بارکد است و چون مارکهای این زعفران ها بسیار متنوع است طبعا بارکدشان با هم فرق دارد و باید تک تک تنها را در سیستم وارد کنیم که وقتمان را می گیرد او هم زعفران ها را برد......

وقتی رفت به فکر فرو رفتم و به قول ما اصفهانی ها تازه دو زاریم (دو ریالی )افتاد! که چه خبر است صد مثقال زعفران از مارکهای مختلف .....احتمالا او برای پختن غذا از مردم زعفران میگرفته و کار نمی کرده و این همه زعفران جمع شده که در واقع نوعی دزدی محسوب می شود بخصوص اینکه در اصفهان مصرف خورشت ماست زیاد است و این غذایی است که زعفران زیاد می خواهد و این غذا بهانه ایست برای گرفتن زعفران از مشتری....خوشحال شدم که زعفران ها را از او نخریدیم....