واژه های نا ارام

از ادمهای اطرافم می نویسم ساده و عامیانه ....

واژه های نا ارام

از ادمهای اطرافم می نویسم ساده و عامیانه ....

همت....

 

 

اقایی را می شناسم که توی باشگاه بدنسازی با او اشنا شدم برای توصیفش می توانم بگویم برای خودش یک غول بی شاخ و دم است! و برای مسابقات تمرین می کند و بسیار هم سنگین کار می کند مثلا وقتی که موقع ورزش" پا "هست انقدر سنگین کار می کند که وقتی ورزشش تمام شد به رفقایش زنگ می زند که بیایند او را ببرند چون دیگر نمی تواند راه برود! روی بدنش خال کوبی دارد و شغلش هم قاچاقچی است منظورم قاچاق مواد مخدر نیست! بلکه به بنادر می رود و شکلات های خارجی انواع قهوه و کافی میکس که طبعا مجوز ورود ندارد را می اورد و اینجا می فروشد....چند روزی تو باشگاه او را ندیدم و سراغش را گرفتم که گفتند با رفقایش پول جمع کرده اند  و یک تریلی کالا برای زلزله زدگان جور کرده اند و همگی به کرمانشاه رفته اند چیزی که واقعا باور کردنش برای من مشکل بود ......

انوقت افرادی پشت لب تاب نشسته اند و قهوه داغ هم روی میزشان است و افراد مثل علی دایی یا برخی سلبریتی ها و همچینین همین اقایی که من توصیف کردم را مسخره می کنند که برای اینکه خودشان را نشان بدهند به زلزله زدگان کمک می کنند ....می خواستم به این ناصحین خوب و موجه بگویم" همت" ارزشمندترین خصلت ادمی است این ناصحیان و خوبان نبوده اند  که دنیای ما را شکل داده اند بلکه کسانی بودند که برخواسته اند عده ای را سازماندهی کرده و کاری صورت داده اند مهم نیست شما کی هستی! اگر روی زانوی خودت بایستی و یک لیوان اب به یک تشنه برسانی انوقت از ادمهای خوبی که دستشان را توی جیبشان کرده اند بهتری........