واژه های نا ارام

از ادمهای اطرافم می نویسم ساده و عامیانه ....

واژه های نا ارام

از ادمهای اطرافم می نویسم ساده و عامیانه ....

فضولی!

 

 

شما وقتی به دریا نگاه می کنید همه چیز ارام است نسیم خنکی می وزد مرغان دریایی در اسمان ابی پرواز می کنند و یک قایق تفریحی هم در حالیکه چند نفر روی عرشه اش مشغول افتاب گرفتن هستند روی اب شناورند و خلاصه اینکه اب از اب تکان نمی خورد.....ولی اگر سوار زیردریایی بشوی و به زیر اب بروی ناگهان از شدت تعجب جیغ می زنی واووووو....زیر دریا پر از ماهی های گوناگون است از ماهی هایی که دیده نمی شوند تا نهنگ هایی که چندین تن وزن دارند تا کوسه های خشمگین و دلفین ها و کوهها و تپه های مرجانی و خلاصه میلیون ها ابزی و گیاه در زیر اب وجود دارند که اصلا باورت نمی شود که زیر دریای به این ارامی یک چنین دنیای عظیم و شگفت انگیزی باشد....

همه محیط ها همینگونه اند ممکن است ظاهر ارامی داشته باشند ولی ممکن است هیاهوی عظیمی در زیر پوست ان در جریان است و معمولا زیر پوست از روی پوست مهمتر است! چون زیر پوست است که اتش زیر خاکستر است و بی تفاوتی نسبت به ان ممکن است به یک بحران تبدیل شود....اینکه در زیر پوست یک خانه یک محله یک شهر و یک فروشگاه! چه می گذرد بسیار مهم است چون ممکن است  چیزهای مهمی وجود داشته باشد و از تو که مدیر و یا مسئول هستی پنهان بماند حتی در مدیریت به این چیزهای مهم ولی مخفی به "رازهای کنار اب سرد کن!"گفته می شود اینکه کارمندها موقعی که کنار هم هستند چه می گویند و چه نظری دارند....راههای مختلفی برای اگاهی از این رازهای زیر پوستی وجود دارد ولی یکی از مهمترین ابزار اگاهی" فضول ها!" هستند افرادی که برای خودشیرینی پیش شما می ایند و از کارهای که برخی یواشکی انجام داده و یا می دهند و یا قصد انجامش را در اینده دارند شما را اگاه می کنند فضولی کار خوبی نیست ولی گاهی تنها راه اگاهی است و البته هیچ مدیری نباید فضول و جاسوس بگمارد چون هم غیر اخلاقی است و از همه مهمتر غیر دموکراتیک است و این عامل اخر در دنیای امروز بسیار مهم است و در اخلاقیات مدرن مثل ناموس می ماند ولی گاهی برخی خودشان این کار غیر اخلاقی و حقیرانه را بطور خود جوش و داوطلبانه انجام می دهند چون حقارت در خون انهاست ...اینکه خانمی وارد می شود و یواشکی می گوید  مثلا فلان صندوقدار فلان اشتباه را انجام داد ایا به شما گفته!؟ و یا فلانی از فلان بازاریاب پورسانت می گیرد که کالاهایش در قفسه جلوه بیشتری داشته باشد و یا کالاهای شرکت رقیب را نمی چیند و یا فلانی با فلان کس کراش دارد! و یواشکی سر در گریبان پچ پچ می کنند که البته به ما ربطی ندارد و تا انجاییکه در روند کار مشکل ایجاد نکند ما هم دعایشان می کنیم و ارزوی توفیق داریم!....یادم هست چند سال قبل کتابی در مورد سازمان جاسوسی المان شرقی خواندم ....بعد که دیوار برلین و به تبع ان المان شرقی از بین رفت دولت المان درب بایگانی سازمان جاسوسی المان شرقی را باز کرد و پرونده هر کسی را محرمانه برای خودش پست کرد چون "اشتازی" برای هر ده میلیون بزرگسال المان شرقی پرونده داشت! نتیجه اش وحشتناک بود همسایه از همسایه رفیق از رفیق حتی خواهر از برادر شوهر از همسر و حتی فرزندان از پدر و مادرهایشان جاسوسی می کردند و اینکه یک حکومت استبدادی چقدر می تواند انسان ها را حقیر و پست و زبون کند و البته همه این شگردها باعث نشد که دیکتاتوری و استبداد مستدام و پابرجا بماند ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.