واژه های نا ارام

از ادمهای اطرافم می نویسم ساده و عامیانه ....

واژه های نا ارام

از ادمهای اطرافم می نویسم ساده و عامیانه ....

دماغ

 

 

توی باشگاه یه اقایی بود که گاهی با هم سلام و علیکی داشتیم گاهی هم که وزنه سنگین بود از ما کمک می خواست که کمکش کنیم ....چند روزی غایب بود و بعد دیدم با یک بینی چسب زده سروکله اش پیدا شد بعد از مدتی چسب را هم باز کرد وظاهرا بینی شان را عمل کرده بودند و  از یک دماغ سربالای عروسکی رونمایی کردند!....از وقتی چسب بینی را باز کردند گویی خجالت می کشند با بچه های باشگاه روبرو شوند از سلام و علیک فراری هستند و معمولا رو به دیوار وزنه می زنند! و البته حق دارند در باشگاهی که مردان قوی هیکل با بازوهای گره خورده و خال کوبی های عجیب و غریب که زیر  وزنه های سنگین فریادشان شیشه ها را می لرزاند ایشان حق دارد با دماغ عروسکی فراری باشد و روبه دیوار وزنه بزند!...من نمی دانم ان دماغ مردانه و با صلابت چه اشکالی داشت که ایشان چند میلیون پول داده ان را به روز رسانی کرده! و تازه از ان خجالت می کشد و از مردم فرار می کند.....یادم هست بیست ساله بودم که یک مغازه اجاره کرده بودم و در کنار درس و دانشگاه کار هم می کردم یک بار ریش و سیبیل را کمی فانتزی کردم یک روز که به خانه پدر بزرگ رفتیم وقتی چشم پدر بزرگ به من افتاد اخم هایش را در هم کشید و مرتب به بنده بشکل غضبناکی نگاه می کرد بالاخره  طاقت نیاورد و روبروی جمع گفت که پسر جان این ریش و سیبیل خیلی قشنگه! ولی به درد یک ادم کاسب نمی خوره چهره یک کاسب باید به عرف جامعه نزدیک باشه...خدا رحمتش کنه این نصیحتش را هیچ وقت فراموش نمی کنم....

نظرات 2 + ارسال نظر
مریم پنج‌شنبه 7 تیر 1397 ساعت 23:40

کاش یه عکس از خودتون مى ذاشتین ما ببینیم

من یه ادم معمولی هستم مثل همه ادمهایی که روزانه توی خیابان از کنارشون رد میشید

بهارک چهارشنبه 9 خرداد 1397 ساعت 22:56

عمل کردن بینی بد نیست....اما عروسکی کردنش دیگه خیلی زشته اونم واسه مردا. ..

موافقم!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.