واژه های نا ارام

از ادمهای اطرافم می نویسم ساده و عامیانه ....

واژه های نا ارام

از ادمهای اطرافم می نویسم ساده و عامیانه ....

عطر...

 

 همین الان از توی دوربین فروشگاه دیدم که خانمی یک عطر ژک ساف برداشت نگاهی به ان انداخت کمی از ان را تست کرد و همانوقت از دستش افتاد روی زمین و شکست....رفت پای صندوق خریدهایش را حساب کرد و صندوقدار از او  پرسید: خانم ان عطری که شکستید حساب نمی کنید؟ که او هم با تعجب گفت: کی؟ چی؟ کجا؟ .....و کلا شکستن عطر را تکذیب کرد و صندوقدار هم چیز دیگری  به او نگفت و اوهم  نایلون خریدش را برداشت و از فروشگاه خارج شد.....ادمهایی هستند که جانشان را برای اعتقاداتشان می دهند و بر عکس ادمهایی هم هستند که حاضر نیستند به اندازه فقط ده هزارتومان تاوان کارشان را بپردازند.....دنیای عجیبیه.....